توبه ، آرزو

پيامبر گرامي اسلام (ص) :

بپرهيزيد از اين كه تـوبـه را به فردا اندازيد و آرزوها را دراز كنيد كه اين مايه هلاكت امت ها بوده است.

 (نهج الفصاحه / حديث 985)

Marefat.Magazine@Gmail.com                                                                   بالاي صفحه

قيمت و ارزش انسان ها

تا حالا به محك و معياري كه بـشـه با اون حـد و  اندازه آدمها و ارزش و جـايگـاهشون را تـشخيـص داد، فكر كرده اي؟ در واقع ميخواهم از تو بپرسم: بزرگي آدم ها را با چي مي شه سنجيد؟

شايد بگي هركس بزرگي را در چيزي مي بينه؛ داشتن مال و منال، بزرگي ميز و صندلي، قدرت و يا چيزهاي ديگه مثل همين. اگه اينطور باشه، بزرگترين مردم كساني اند چون : چنگيزخان مغول، هيتلر و يهودي سرگرداني كه به پول هاي بادآورده از نزول و رباخواريش مي نازد.

پيش خودمون بمونه؛ بسياري از ما مردم بي آنكه بدونيم و يا بخواهيم در آرزوي روزي هستيم كه بر صندلي رباخوارترين ها و خونريزترين ها تكيه بزنيم و متأسفانه در هواي آن روز نيز زندگي مي كنيم و مقدماتش را فراهيم مي سازيم.

قبل از اينكه تكليف اين سؤال و جوابش را معلوم كنيم، اجازه بده بپرسم: هيچ به قيمت آدم ها فكر كردي؟

شايد بگي كه مگه آدم ها هم قيمت دارند؟ بله، هركس قيمتي دارد. قيمت را هم خودش تعيين مي­كنه، اون هم باتوجه به شناختي كه از خودش دارد؛ چيزي كه اگه بر زبان نياورد هم مي شه با ديدن اعمال و كردارش حدس زد.

بعضي ها قيمتشان يك سلام و عليك است و پول يك چاي و نوشابه. بعضي ها براي خودشان قيمت بالاتري قائلند و با آن راحت خريداري مي شوند. پنجاه، صد يا پانصد هزار تومان و گاهي از اين بالاتر، 10 يا 50 ميليون تومان.

بزرگي هركس به اندازه آرزوي اوست. قيمتي هم كه مي شود پرداخت و او را خريد به اندازه ارزش و قيمت آن آرزوست.

در ميان ميلياردها آدمي كه تا امروز پا به روي خاك گذاشتند و رفتند و يا همين ها كه دور و بر ما زندگي مي كنند، مردان و زناني را مي شود اسم برد كه به اين راحتي نمي شود خريدشون و ازشون خدمتكاري مطيع ساخت. اصلاً كمتر كسي اين توان را دارد كه قيمت آنها را بپردازد تا چه برسه به اينكه آنها را مثل بنده و چاكري در اختيار داشته باشد.

در بين ما خيلي ها ظـاهراً طـالـب بهـشتـنـد امـا گـاهـي بــا خرمايي هم خريده مي شَن. در واقع بهشت آرزوي آنها نيست، خرما و اعتبار دنيايي و امـثـال ايـنها آرزوي اصلي آنهاست و بهشت لـقـلـقـه زبانشان؛ وگرنه كسي كه آرزوي بهشت داشته باشد با چيزي كمتر از بهشت خريداري نمي­شود.

قيمت بهشت را هم كسي نمي تونه تعيين كنه و بپردازد تا چه برسه به اينكه اين مردان يا زنان را چاكر خودش بسازد.

شايد كساني پيدا بشَن كه آرزويي بزرگ تر از اين داشته باشند، مثلا خود خدا را طالب باشند و حتي با قيمت سنگيني مثل قيمت همه بهشت هم راضي نباشند و به قول حافظ :

 

از در خويش خدايا به بهشتم نفرست                   كه سر كوي تو از كون و مكان، ما را بس

و يا

ما را نه سر دوزخ و نه حرص بهشت است                   بردار ز رخ پرده كه مشتاق نگاهيم

 

هرچه عمر زمين گذشته قيمت آدمها هم كمتر شده، اطراف زمين مملو از مردان و زناني است كه همه خدا، همه بهشت، همه پاكي، همه عزت و همه بزرگي را فداي يك صندلي، يك مدرك دانشگاهي و حتي نزديكي به مقامات سياسي و اجتماعي مي كنند.

آن وقت است كه وقتي آدمي نگاه به پشت سر مي كند، در ميانه همه تاريخ و همه ادوار مردي مثل حسين(ع)، را مي بيند كه همه مال، همه خانه و خانواده، همه زندگي و همه و همه آنچه را كه بشود تصور كرد، فداي حقيقت و خدا مي كند؛ درمي يابد كه او براي خودش قيمتي و در دل آرزويي دارد كه اگر تمـامي دنيــا و ثـروت ها وتمامي آخرت و بهشتهايش را هم بدهي، نمي تواني  او را بخري، حسين قيمتي به بزرگي همه حقيقت دارد. از همينجاست كـه مـي شود فـهميد وقـتـي مي گفت:

«هيهات منّا الذله» يعني چه. گويا حسين قبول قيمتي غير از خـدا را بـراي خـودش ذلت مي داند. در حاليكه ما بـندگان كوچك گاهي جواب خوش خدمتي بـه يـك فـرد صاحب مقام را هم براي خودمان عزت مي دانيم.

هيچ شده در منزل يكي از دوستان يا آشنايانتان كه با آب و تاب از شما تعريف و تمجيد مي كند، ميهمان باشيد و ناگهان استكان چاي يا ليوان شربت از دستتان رها شود؟ چهره درهم پيچيده و خشمگين دوستتان در اين وقت ديدني است. مي تواني بفهمي كه پيش او چقدر مي ارزي.

به دوستي گفتم:«كسي را كه تو را در مالش شريك نمي كند، در جانت شريك نساز» شايد اين
خط كش ساده اي براي شما هم باشد. دار و ندارمان را به چه بهايي مي دهيم؟ به خوش آمد و لبخند چه كسي؟ كسي يا كساني كه حتي ما را در مالشان هم شريك نمي كنند، تا چه رسد در جان.

همه عزت و بزرگي و حتي فلاح و رستگاري را با چه كسي تقسيم مي كنيم؟ اينهمه را تنها در وقتي مي­توان درك كرد كه ميدان امتحان و آزمايش فراهم شده باشد.

كاش مي دانستيم كه همه چيز را به قيمت بايد خريد تا احساس خسران امانمان را نبرد! كاش قيمت حيات، قيمت عزت، قيمت بهشت و حتي قيمت خدا را مي دانستيم! آنوقت مي­فهميديم اينهمه زيبايي و خير و سرمايه را از اول روز تا پايان شب به چه بهاي اندك و حقيري از دست مي دهيم.

كاش آرزويي بزرگ و دردي بزرگ دلمان را پر مي كرد؛ آنوقت درمي يافتيم كه حداقل بهاي حيات و عمر، ماندن در عرصه تاريخ است. مثل همه مردانِ مردي كه ماندند؛ به گونه اي كه هيچ چيز نمي تواند اسم و رسمشان را از صفحه روزگار محو كند. آنوقت درمي يافتيم كه چرا اينهمه مرد و زن كه در گورستان هاي بزرگ و فراخي به پهناي زمين خفته اند، تعدادي انگشت شمار مانده اند.

راستي من و تو چقدر مي ارزيم؟

بهتر است كه به آرزوهايمان نگاه كنيم تا همه چيز معلوم شود...

Marefat.Magazine@Gmail.com                                                                   بالاي صفحه

مهدي موعود(ع) و قرآن كريم

 

پرسش: آيا در قرآن كريم  شواهدي بر وجود و ظهور امام زمان(عج) يافت مي شود؟

 

پاسخ: هرچند نيازي نيست هر موضوع صحيحي با تمام جزئيات و خصوصيانش در قرآن كريم آمده باشد، زيرا بسياري از موارد واقعيت دارد ولي وحي الهي به جزئيات متعرض نگشته است.

اما جواب سؤال مذكور مثبت است. آيات بسياري پيرامون حكومت جهاني امام عصر(ع) وجود دارد كه بزرگان دين در كتابهاي معتبر و گرانبهايشان نقل فرموده اند، از جمله آنها «علامه مجلسي» كه در كتاب شريف بحارالانوار بابي را به ذكر آيات قرآن كريم كه به قيام امام زمان(ع) تأويل شده، اختصاص داده است و ما در اينجا به چند نمونه اكتفا مي كنيم:

 

1. «در زبور (حضرت داود) بعد از كتب آسماني سابق نوشتيم كه : زمين را بندگان صالح ما به ارث مي برند.»1 و اينان، امام عصر و ياران او مي باشند.

 

2. «خدا فرستاده خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا بر همه دين ها غالب شود؛ هرچند مشركين نخواهند.»2 بنابر روايتي كه از امام رضا(ع) نقل شده است، اين آيه درباره امام زمان(عج) است، وي امامي است كه خداوند او را بر همه كيش ها و آيين ها غالب گرداند.

 

3. « خداوند به كساني كه از شما ايمان آورده و عمل صالح، پيشه ساخته اند، وعده داده كه آنها را در زمين نماينده خود گرداند، چنانكه همانند آنها را سابقا خليفه كرد. و ثابت مي دارد دين آنها را، كه براي آنان برگزيد، ترس آنها را تبديل به امن كنيم، و اينان هيچگاه به من شرك نورزند.»3 در كتاب «غيبت» شيخ طوسي، روايت شده كه اين آيه نيز درباره مهدي موعود(ع) و ياران او نازل شده است.

 

4. «ما اراده كرديم بر آنان كه در زمين زبون گشتند، منت بنهيم و آنها را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم.»4 در «غيبت»، شيخ طوسي از اميرالمؤمنين(ع) روايت مي كند كه در تفسير اين آيه فرمود: اينان كه در زمين ضعيف گشته اند، آل پيغمبرند، خداوند مهدي آنها را برانگيزد تا آنان را عزيز و دشمنان ايشان را ذليل گرداند.

 

5. «بدانيد كه خداوند، زمين را پس از مردنش زنده مي­گرداند، ما آيات خود را براي شما بيان كرديم تا در آن باره تعقل كنيد.»5 در «غيبت»، شيخ طوسي از ابن عباس روايت نموده كه در تفسير اين آيه گفت: خداوند زمين مرده را بعد از بيدادگري اهلش، با ظهور مهدي موعود(ع) اصلاح كند.

 

پي نوشت ها :

1. سوره انبياء، آيه 105.     2. سوره صف، آيه 9.        3. سوره نور، آيه 54. 

 4. سوره حديد، آيه 15.     5. سوره حديد، آيه 26.

Marefat.Magazine@Gmail.com                                                                   بالاي صفحه

 به مناسبت شهادت امام محمدتقي عليه السلام

 

مي خواستم تو را خورشيد بنامم ـ از روشنايي منتشرت ـ ديدم كه خورشيد، سكـه صـدقـه اي است كـه تـو هـر صبـح  از جيب‌شرقي­ات درمي آوري، دور سرعالم مي چرخاني و در صندوق مغرب مي اندازي.

و بدين سان استواري جهان را تضمين مي كني.

مي خواستم نام تو را ابر بگذارم ـ از شدت كرامتت.

ديدم كه ابر دستمالي است كه تو با آن عرقهاي آسماني ات را از جبين مي ستري و بر پيشاني زمينهاي تب دار مي گذاري.

مي خواستم تو را آسمــان بـخـوانـم ـ از وسعـت آبـي نـگاهـت ـ ديـدم كه آسمان، سجـاده كـوچـكـي اسـت كـه تـو بـراي عـبـادت مُـدامـت زيـر پـامي افكني.

مي خواستم تـو را اقـيـانــوس صـدا كـنـم ـ از بي كـرانـگي­ات ـ ديدم كه اقيانوس، جرعه آبي است كه تو به لبهاي عطشناك زمين بخشيده اي.

مي خواستم تو را نسيم لقب دهم ـ از لطافت و مهرباني ات ـ ديدم كه نسيم، فقط بازدم توست كه در فضاي قدسي فرشتگان تنفس مي كني.

به اينجا رسيدم كه :

زيباترين و زيبنده ترين نام، همان است كه خدا براي تو برگزيده است، اي كريم ترين بخشنده روي زمين.

يا جواد الائمه !

 

امام جواد(ع) نهمين امام بر حق به عيادت يكي از اصحابش كه بيمار شده بود رفت و در بالين او نشست. و ديد او گريه مي كند و در مورد مرگ بي تابي مي نمايد.

حضرت به او فرمود: «اي بنده خدا! آيا از مرگ مي ترسي؟دليل آن اين است كه نمي داني ماهيت مرگ چيست؟ آيا اگر چرك و كثافت، تو را فرا گيرد و موجب ناراحتي تو گردد و جراحات وزخمهاي پوستي در بدن تو پديد آيد و بداني كه غسل كردن و شستشو در حمام، همه اين چركها و زخمها را از بين مي برد، آيا نمي خواهي كه وارد حمام شوي و بدنت را شستشو نمايي و از زخمها و آلودگيها پاك گردي؟ و يا ميل نداري به حمام بروي و با همان آلودگي و زخم ها باقي بماني!

بيمار عرض كرد: البته دوست دارم در اين صورت به حمام بروم وبدنم را بشويم. امام جواد(ع) فرمود: مرگ (براي مؤمن) همان حمام است و آن آخرين پاكسازي از آلودگي گناهان و شستشوي ناپاكيها است. بنابراين وقتي كه به سوي مرگ رفتي و از اين مرحله گذشتي، در حقيقت از همه اندوه و امور رنج آور رهيده اي و به سوي خوشحالي و شادي روي آورده اي.»

بيمار از فرموده هاي امام جواد(ع) قلبي آرام پيدا كرد و خاطرش آسوده شد وعافيت ونشاط پيدا كرد و با آرامش استوار دلهره و نگراني اش از بين رفت1.

آري وقتي كه انسان از نظر فكري، روحي، رواني و با پشتوانه ايمان و عمل صالح خود را آماده سفر آخرت كند، ترس را هنگام مرگ به خود راه نمي دهد و در مي يابد كه در حقيقت با اين سفر، به سوي نجات و رهايي از رنجها، و روي آوردن به شادي ها انتقال پيدا خواهد كرد.

 

پي نوشت :

1- معاني الاخبار، ص 290

Marefat.Magazine@Gmail.com                                                                   بالاي صفحه

 درباره ...

 

صفحه اصلي

 

پست الكترونيك

 

 

 

 حديث روز

 

 

 آوا ...

براي دانلود آوا اينجا كليك راست كرده، سپس گزينه Save Target As را انتخاب  كنيد...

 

 آخرين اخبار، مقالات و...

 

 

 

 عضويت در خبرنامه





 

 

 دوستان و همدلان

دانش دوست

محبان مهدي

مؤسسه موعود

گل نرجس

ذاكرين

اباالفضل دات كام

 

  ساير

تناسب اندام خود را بسنجيد:

براي دريافت فايل فلش اينجا كليك راست نموده و سپس گزينه Save Target As را انتخاب كنيد

 

بالاي صفحه